نیمه شب ها در خیابان
عاشقی در زیرباران
مینوازد مویه مهتاب
یاد یارم در میان و
رنگ آواز بنان و
لرزش آرام من در خواب....
بسم الله
بسم الله
آدم
که تو رارداشته باشد...
یک دست
سر زلف تو را داشته باشد...
یک چشم
به چشمان ترت داشته باشد....
یک دل
به پریشانی شب داشته باشد....
یعنی که بهشت ای که خدا ساخته باشد!
بسم الله
ماهی ها نه گریه می کنند
نه قهر
و نه اعتراض...
تنها که می شوند
قید دریا را می زنند..
و تمام مسیر رودخانه را
تا اولین قرار عاشقی شان
برعکس شنا می کنند....
بهرنگ قاسمی
کپی نوشت از پلاس
بسم الله
آسمان پر شد از خال پروانه های تما شا
عکس گنجشک افتاد در آب رفاقت...
پ.ن : شعرهای سهراب پراز تصویرند! نمی خواهم کلاس نقد شعر سهراب برگزارکنم وبگویم همه اش مقواست! یا ماقبل شعر است! یا حتی بگویم اندیشه ژرف فلسفی ای در آن نهفته است...ساده نگاه کنیم. بماهو شعر! تصویر دارند! و جان می دهند برای اینکه برایشان طرح بزنی....
بسم الله
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هرلحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گشل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسأله دوری و عشق
وسکوت تو جواب همه ی مسأله هاست
فاضل نظری / گریه های امپراطور
بسم الله
یک نفر هست که گم کرده دلش را اینجا...
به خودش پس بده بی زحمت اگر دست شماست!
پ.ن : کپی نوشت از پلاس سکوت کن