بسم الله
"یک زمانی مدیرانی بودند، که آمدند خیلی فیلمها را توقیف کردند، بعد ما امدیم سرکار! و همه ی فیلمهای توقیفی مدیران قبلی را پخش کردیم! دیدید که آسمان به زمین نیامد! پس باید قضاوت را به مردم واگذار کرد، هنرمند را آزاد گذاشت ، و سانسور را برداشت! "
این سخنان گهر بار یکی از مدیران سینمایی سالهای گذشته ی این مملکت بود! که دیشب در برنامه ی ققنوس که به مناسبت جشنواره ی فجر هرشب، پخش می شود، ایراد شد!
ایشان یا نمی فهمند یا خودشان را به نفهمی زده اند!
بی فرهنگی ، ویروس انفلوانزا نیست که در عرض یک ماه نیمی از جمعیت یک منطقه را درگیر کند و به کشتن بدهد!
این بزرگوار! که روزی سکان دار بخشی از سینمای این کشور بوده اند، ایا انتظار داشته اند که با اکران یک فیلم مثلا درباره ی دختران فراری، به ناگاه از فردا همه ی دخترها از خانه فرار کنند! و اینکه این اتفاق نیافتاده است ، نشان می دهد که فیلم تاثیر بدی نداشته ، و مردم خودشان فهمیده اند!!!
آسمانی که ایشان منتظر بوده اند، بعد از اکران فیلم ها به زمین بیاید، در طول یک شبانه روز به زمین نمی آید، بلکه شاید سی سال و یا به اندازه ی یک نسل طول بکشد...
وقتی ما فیلمی درباره ی روابط ازاد جنسی ، طلاق ، دختران فراری ، قتل ، روسپی گری ، اعتیاد ، و مواردی از این دست را می سازیم و به خورد مخاطب می دهیم، انتظار وقوع نتایجش را باید در نسل بعد داشته باشیم!
سینما حتی اگر شان ترویجی نیز نداشته باشد ( که قطعا دارد) شان عادی سازی دارد! یعنی به مرور چیز هایی را که قبلا ضدارزش بوده اندو تقبیح می شده اند به امری عادی تبدیل می کند!
کم کم شاهد شنیدن این جملات هستیم که :
طلاق یه چیز عادی ه! فلانی و فلانی توی فامیل طلاق گرفتن! خیلی دوستانه، نمردن که! پس منم..
یا اینکه : مگه اون که راحت باهمه رفیق! بود همه جور مهمونی ام میرفت، مرد؟! مگه من از محدود کردن خودم به کجا رسیدم؟! بذار بچه ام راحت باشه...
و غیره!
و حالا باید از این دوستان! پرسید چرا انقدر که به فکر اسیب شناسی مشکلات جامعه هستند، محض رضای خدا یک بار اشتباها، سعی نمی کنند الگوسازی کنند؟!!
چرا اسم فیلم هایی که سراسرش چرک و کثافت و گناه است را فیلم اجتماعی می نامند؟!!
چرا از خودشان نمی پرسند، دلیل قهر مردم باسینما چیست؟!!! ایا انها مقصر نیستند؟!