روزهایی یکهویی
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۴ ب.ظ
بسم الله
روزهای معمولی ای که سریع می گذرند... هیچی بدتر از روزهای معمولی نیست...
معمولی بودن
منتظرم این ترم تموم بشه..
برای راحت شدن از شر دو تا مقاله ... و دوتا استاد...
دو تا مقاله یعنی کابوس...
تصویرساز رو چه به مقاله نوشتن... تصویرساز باید مقاله رو بکشه...
ادمها چقدر نا امید کننده و چقدر دوست نداشتنی...
و چقدر همه چیز معمولی...
امیدی که نیست... به روزهای خوبی که نمیان...
به روز های خوبی که بودن و نموندن...
چرا... چرا ... چرا...
۹۵/۰۹/۱۴