همین روزهاست که برم ۲
بسم الله
برا همین دلم میخواد برم.
مهم نیست کجا
یه جایی با فرهنگی متفاوت
شاید اونجام خوب نباشه.
عب نداره میرم انقد میگردم تا یه جایی باشه کسی آزارم نده.
یه جایی که دشمنم نباشن
یه جایی که حسادتم نکنن
بهم تهمت های بد نزنن
برچسبم نزنن
یه جایی که انجام دادن کار مورد علاقه آدمیزاد آسونتر باشه
پول یه کم عادلانه تر بدست بیاد.
کمتر سرمو کلاه بذارن
یه جایی که بشه کسی رو دوست داشت
یه جایی که مرداش مجبور نباشن مطابق میل مادرشون زندگی کنن
یه جایی که به خاطر زن بودنم تو موضع ضعف نباشم
یه جایی که به جز خونواده ام چهار نفر دیگه هم دوستم داشته باشن
یه جایی که نگران زشت بودن یا نبودنم نباشم.
یه جایی که به خاطر ظاهرم تحقیر نشم.
یه جایی که بتونم با چهار نفر معاشرت کنم
یه جایی که بشه با یکی دوست شد و بهش محبت کرد.
یه جایی که بشه فراموش کرد و دوباره خوشحال و قشنگ زندگی کرد...مثل سابق
شاید تا آخر دنیا مجبور باشم بگردم.
ولی تا همه ی روی کره ی زمینو نگردم خیالم راحت نمیشه.