پس از باران...
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ب.ظ
بسم الله
دروغ است! آخرین مطلبی که نوشتم مربوط به روزی اواسط اردی بهشت ماه 93 بود...
پستی که بعدها برایم شد کابوس.. و دو سال از ترس دیدنش کرکره هایم را کشیدم پایین...
به پلاس پناه بردم به تلگرام .. به اینستا گرام... و هزار درد و مرض دیگری که هیچکدام جای خالی چیزهایی را که از دست داده بودم پر نمی کردند...
یک روز جرات کردم و امدم و پست ترسناک را پاک کردم... و به خیال خودم همه چیز برگشت که روزهای قبل از تو...
اما در نبود من همه به زندگانی خودشان ادامه دادند... و حالا من بازگشتم به خانه ام... انگار که نوشتن از من جدا نیست.
اما بعد: دوسالی که همه چیز داشت و هیچ نداشت... حالا من دیگر آدم سابق نیستم.. چیزهایی در من تغییر کرده اند که در هیچ دوسالی نمی توانستند تغییر کنند...
۹۵/۰۷/۳۰