یادت...
بسم الله
گاهی وقت ها زیاده از حد دلم برای سید مرتضای آوینی تنگ می شود و حسرت می خورم...
کاش بودی و می دیدی....
فکر کن بروی حوزه ی هنری بعد کلاس نقد فیلم ، تاریخ سینما ، مکتب شناسی ، تدوین، فیلمنامه یا از این دست باشد... بعد سیدمرتضی بیاید سر کلاس.. با همان جین آبی ....و خودکار توی جیب بغلش را دربیاورد و شروع کند درس دادن.... بعد آدم درجا غش کند!!! :)
هعیییی....
هنوز هم جای شما خالی است....
گاهی فکر می کنم اگر الان بودی راجع به سینما هنر فلسفه رسانه .... جنگ جنگ... چه می نوشتی...
هنوز دوست دارم نقد فیلم ها را از قلم تو بخوانم...و با زبان تو بت فلسفه ی هنر غرب را بشکنم.
کاش بودی تا خیلی ها جرات نکنند خیلی حرف ها بزنند!
هنوز آدمی به جسارت تو که قلمش از حکمت لبریز باشد ندیدم!
چقدر امروز تو را کم دارد... کاش آوینی ها ساخته بودیم...
بیست سال می گذرد که تو نیستی. و ما اگر فرهنگ مهاجم غرب را دریافته بودیم ، فکری کرده بودیم تا به حال...
بیست سال دیگر هم خواهد گذشت....