یک قاچ تابستان...
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۴۷ ب.ظ
بسم الله...
از وقتی یادم می آید همیشه فقط اسما تابستان داشتم و رسما از بقیه موقع های سال سرم گرم تر بوده است!
انگار نه انگار که اسمش را می گذارند تعطیلات! و موارد مصرفش هم جهت بازسازی و تجدید قواست!
اصلا انگار من همیشه مهر را خسته تر از هرموقع دیگری شروع کرده ام...
از بس که از مهر تا خرداد حسرت کارهای خوب به دل می ماند.... وقتی یک سه ماهی مثل تابستان رخ نشان میدهد از خوشحالی نمی دانی چطور مصرفش کنی! انقدر کار سرخودت می ریزی که نمی فهمی کی تمام شد...
مرثیه ای برای تابستان خواهم نوشت...
۹۲/۰۳/۳۱