اردی بهشت

بسم الله


ساختن رویا

تبدیل رویا به تصویر!

تبدیل موهومات مغزی به کلمات نه چندان قابل فهم!


و دیگر هیچ!

آخرین مطالب

  • ۱۹ آبان ۰۲ ، ۲۲:۵۱ غم

۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله




دلم برای چیزهایی تنگ است
که هیچ کاری برای دوباره بدست آوردنشان نمی توانم انجام بدهم...
دلم برای چیزهایی تنگ است که هیچ شده اند...
دلم برای هیچ هایی تنگ است...
به اندازه ای که دستم را توی جیبم فرو کنم و تمام یک پاییز و زمستان را قدم بزنم.
انگار
آدمهایی که دلتنگ نمی شوند
کمتر هم دلتنگی به سراغشان میاید...
.
.

بانوی اردیبهشتی
۲۸ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله




هیچ وقت حسرت زندگی کسیو که کم میشناسین نخورین... شماها نمیدونید اون آدم چقدر میتونه بدبختی برای پنهان کردن داشته باشه..

و چقدر ممکنه دو روی سکه ی زندگیش متفاوت باشه....

از دلایلی که دیگه پست نمیذاشتم اینستاگرام همین بود... چون تنها نتیجه ای که داشت این بود که آدما حسرت موفقیت های نداشته مو میخوردم... این روی سکه ام آدمی بود که هنرمندم و توی کارش موفق ، ) که حتی همینم نیست( اون روی سکه که نمیدیدن من بودم و .... بگذریم.‌‌

بیاین این بازی کثیف خوش به حالت رو تموم کنیم...

.


بانوی اردیبهشتی
۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



یه سری چیزا هست که همیشه واقعیت داره!

مثل اینکه آدمی که قراره تنها باشه چه توی دنیای واقعی چه توی دنیای مجازی تنهاست!

نمیتونم سر پیشنهاد های و محیط های کاری با خودم به تفاهم برسم... نمی دونم چرا هیچ جا نیست که دوست داشته باشم کار کنم.. یعنی هست ولی همیشه یه پاش میلنگه... همیشه یه چیزیش مشکل داره.... کم کم دارم به جادو جمبل اعتقاد پیدا می کنم! احساس میکنم این همه به نتیجه نرسیدن برای یه زندگی معمولی غیر طبیعی ه :|




بانوی اردیبهشتی
۲۴ آذر ۹۵ ، ۱۹:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله



هدر قبلی وبلاگم از روی سروری که آپلودش کرده بودم پاک شد :(

مجبور شدم عکس جدید انتخاب کنم....

و دیدم چی بهتر از تار عنکبوت :|




اما بعد :

عکس هدر از آقای حسن الماسی

بانوی اردیبهشتی
۲۴ آذر ۹۵ ، ۱۱:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله


واقعیتش اینه که دیگه حوصله شو ندارم
نه اینکه نخوام ها
حوصله شو ندارم
مهمونی
دورهمی
اینور اونور رفتن
قرارهای رفاقتی
غیر رفاقتی
اون موقع که حوصله  و ذوقشو داشتم
زدین تو دهنم...
دیگه حوصله تونو ندارم.

بانوی اردیبهشتی
۲۲ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



هر چی گوشه تر

کنار تر

بی سر و صدا تر

سرت تو کارت خودت تر

بهتر....

کم رقیب تر

کم حسود تر

موفق تر....

بانوی اردیبهشتی
۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۹:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله


وقتی آدمیزاد
حس میکنه دوست داره با کسی بیشتر آشنا بشه
یا مثلا حرف بزنه ، یا بیخودی  قدم بزنه دلش باز شه ، یا راجب یه خاطره مشترک باهاش حرف بزنه ،
باید بتونه بره بهش بگه همه اینا رو !
حتی اگه نه هیچ قصدی داشته باشه و نه قرار باشه باهاش دوست بشه یا هر چی!
ولی تو جامعه ی ما...
انقد آدم مریض زیاد شده
انقدر که همه چیز وحشتناک شده
انقدر که باید از حیثیت و حرف و قضاوت و آبرو بترسیم...مخصوصا ما حوا ها...
....
بگذریم.
باید ازینجا برم...
هم شما خلاص شین هم من....


بانوی اردیبهشتی
۲۱ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



به هر حال

غر زدن همیشه کار خوبی است!

مخصوصا برای ما زن ها

آخیش

بانوی اردیبهشتی
۲۱ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



برا همین دلم میخواد برم.

مهم نیست کجا

یه جایی با فرهنگی متفاوت

شاید اونجام خوب نباشه.

عب نداره میرم انقد میگردم تا یه جایی باشه کسی آزارم نده.

یه جایی که دشمنم نباشن

یه جایی که حسادتم نکنن

بهم تهمت های بد نزنن

برچسبم نزنن

یه جایی که انجام دادن کار مورد علاقه آدمیزاد آسونتر باشه

پول یه کم عادلانه تر بدست بیاد.

کمتر سرمو کلاه بذارن

یه جایی که بشه کسی رو دوست داشت

یه جایی که مرداش مجبور نباشن مطابق میل مادرشون زندگی کنن

یه جایی که به خاطر زن بودنم تو موضع ضعف نباشم

یه جایی که به جز خونواده ام چهار نفر دیگه هم دوستم داشته باشن

یه جایی که نگران زشت بودن یا نبودنم نباشم.

یه جایی که به خاطر ظاهرم تحقیر نشم.

یه جایی که بتونم با چهار نفر معاشرت کنم

یه جایی که بشه با یکی دوست شد و بهش محبت کرد.

یه جایی که بشه فراموش کرد و دوباره خوشحال و قشنگ زندگی کرد...مثل سابق

شاید تا آخر دنیا مجبور باشم بگردم.

ولی تا همه ی روی کره ی زمینو نگردم خیالم راحت نمیشه.



بانوی اردیبهشتی
۲۱ آذر ۹۵ ، ۱۸:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله




معاشرت کردن با آدمها ازارم میده!

دیگه تحمل کسیو ندارم.

مگه

چقدر قراره زندگی کنیم

که تو این فرصت کم

دورمونو پراز ادمایی کنیم که آزارمون میدن.




بانوی اردیبهشتی
۲۱ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله..



شب های زمستان خوب اند... نه به خاطر بلندی...نه به خاطر سردی..نه به خاطر انار... و نه به خاطر هیچ چیز دیگر.

شب های زمستان فقط خوب اند.

شب هایی که باد سرد از بالای شالگردن گونه ها را گل می اندازد.

نمیدانم چرا اما من از شب های عمرم فقط شبهای زمستان را به خاطر میاورم، انگار که اصلا شب گرمی وجود نداشته است. همیشه شب ها زمستان بوده اند....

زمستان که با اسفند همیشه خوب تمام میشود...اسفند مهربان که بوی شیشه پاک کن و مواد شوینده و گلهای تازه میخک می دهد.




بانوی اردیبهشتی
۱۵ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله




دوست دارم آواز یاد بگیرم...

خیلی...

قبل اینکه همه موهام سفید شه..


اما بعد : راهنمایی بودیم... یه معلم پرورشی داشتیم ، صداش خیلی عالی بود...داشت آواز یادموم میداد..بیرونش کردن :|

لعنت...




بانوی اردیبهشتی
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله


روزهای معمولی ای که سریع می گذرند... هیچی بدتر از روزهای معمولی نیست...

معمولی بودن

منتظرم این ترم تموم بشه..

برای راحت شدن از شر دو تا مقاله ... و دوتا استاد...

دو تا مقاله یعنی کابوس...

تصویرساز رو چه به مقاله نوشتن... تصویرساز باید مقاله رو بکشه...

ادمها چقدر نا امید کننده و چقدر دوست نداشتنی...

و چقدر همه چیز معمولی...

امیدی که نیست... به روزهای خوبی که نمیان...

به روز های خوبی که بودن و نموندن...

چرا... چرا ... چرا...


بانوی اردیبهشتی
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۰:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



کی ه که دلش عشق نخواد...

اما همه دوست دارن که دوست داشته بشن...

اما من دوست دارم که دوست بدارم...

حتی برای دوست داشتن هم کسی نیست...

و برای داشتن دوست...

عجب اوضاعی ه...

همین روزهاست که اگهی کنم به یک نفر برای دوست داشتن نیازمندیم!




بانوی اردیبهشتی
۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۰:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله




بیاین برا خودمون گریه کنیم...

بیاین....




بانوی اردیبهشتی
۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۱:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



سلام من برگشتم از کربلا :))))

به صورت شکوهمندانه و قهرمانانه




بانوی اردیبهشتی
۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر