اردی بهشت

بسم الله


ساختن رویا

تبدیل رویا به تصویر!

تبدیل موهومات مغزی به کلمات نه چندان قابل فهم!


و دیگر هیچ!

آخرین مطالب

  • ۱۹ آبان ۰۲ ، ۲۲:۵۱ غم

۳ مطلب با موضوع «فرهنگ نویســـــــــی :: صداوسیما» ثبت شده است

بسم الله


در راستای نقد و رصد رسانه!! میخواستم درباره ی باغ سرهنگ بنویسم! 

اما بیشتر که فکر کردم دیدم اساسا چیز زیادی هم نمی شود نوشت...

یک کار با استیل زنانه...

دلالت های فمینیستی...

سراسر لمپنی و لودگی...

فرهنگ عجیب و غریب ازدواج بدون اطلاع خانواده! و دختری که این وضع را می پذیرد! 

و دیگر هیچ...

 


پ.ن: بازیگر سریال هم امدند توی رسانه ملی فرمودند دور هم خوش گذشت. 


بانوی اردیبهشتی
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله



من از کل سریال ستایش تنها به دیدن چندین قسمت پراکنده و شنیدن داستان، بسنده کرده ام! و حتما میدانید که سریال های ایرانی هم معمولا با دیدن چند قسمت از انها کل داستان را می شود فهمید،

چیزی که در فصل اول و حالا در فصل دوم ستایش توجهم را جلب کرد، الگویی است که سعی دارد از خانواده ایرانی نشان بدهد.

حالا این سوال برای من به عنوان مخاطبی که در این جامعه زندگی کرده است پیش میاید که واقعا شخصیت پردازی و قصه چقدر به واقعیت خانواده ی ما نزدیک است؟! 

اساسا چند درصد از پدر شوهرهای ایرانی! تا این حد رذل و بداخلاق و ظالم اند! و چند درصد از عروس های ایرانی انقدر بدبخت!!! 

چرا دوست داریم با نشان دادن موارد ناهنجاری که در جامعه عمومیت ندارند، انها را رسمیت ببخشیم؟ 

بیایید جدی تر نگاه کنیم! تلویزیون چه بخواهیم و چه نخواهیم یک رسانه است که چشمان مخاطب و در نهایت قلب و ذهن انان را مدیریت می کند! تاثیری که رسانه های تصویری بر فرهنگ عمومی دارند چندین برابر رسانه های مکتوب و شنیداری است! علاوه بر اینکه تلویزیون در فرهنگ خانواده های ایرانی همواره عضوی از خانواده است که بر سر سفره های غذا و در کنار خانواده همواره حضور دارد! 

حالا شما فکر می کنید، تاثیر الگوهایی که در سریال ها و فیلم ها مطرح می شود، در دراز مدت ، بر فرهنگ خانواده ها چه خواهد بود؟ 

دختران ایرانی با دیدن این سریال چه احساسی نسبت به اینده شان پیدا می کنند؟ 

علاوه بر این اشکال اساسی دیگری که بر این سریال وارد است، ترویج عرفان بودایی و توجیه آن در ذهن مخاطب است! 

سکوت بره وار  و احمقانه ی ستایش در مقابل ظلم پدر شوهرش و تنها سلاح وی که اشک است، شیوه ی بودایی را در ذهن تداعی می کند!! البته به شکلی ناقص تر و ناشیانه تر.

عرفان بودیسم بر پایه ی سکوت و تحمل ظلم های وارد شده از طرف کسی که معمولا نماد حکومت است ، شکل می گیرد. از این طریق که کاراکتر مورد نظر که معمولا هم زن است ، با تحمل ظلم های عجیب و مکرر به رشد و تعالی روحی و معنوی می رسد! و تنها به همین تعالی روح و پراکندن عطر خوش انسانیت ! در مخیط اطرافش بسنده می کند! و برایش کافی است که آدم خوبی باشد!!! حال آنکه در تعالیم دین اسلام  سکوت در مقابل ظلم توجیه و جایگاهی ندارد.

در تاریخ نیز می بینیم که بودیسم همواره مورد حمایت انجمن های صهیونیستی و علی الخصوص امریکاست. چرا که با ترویج این فرهنگ فریاد مخالفانی که بر سیاست های ظالمانه ی صهیونیستی روز به روز کمتر و در نهایت خاموش می شود! 

از مثال هایی که می شود برای سریال های خارجی ای که مروج اینگونه فرهنگ بوده اند زد، سریال یانگوم یا جواهری در قصر است! که بازهم شخصیت اصلی داستان، سکوتی بره وارد در مقابل ظلم دارد، و عملا کار خاصی که انتظار داریم انجام نمی دهد.


این اشکالی که بر سریال ستایش می توان وارد کرد، انقدر بزرگ و مهم هست که بتوان کل کار را مردود دانست و از خیر ساخت و پخش فصل دوم ان گذشت! 


بانوی اردیبهشتی
۰۸ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله...


آوای باران سریالی است که این روز ها خانواده های ایرانی را تقریبا پای گیرنده نشانده است!

این اولین کار اقای سهیلی زاده نیست که در  این فضا سیر میکند!

فضای یک درام خانوادگی و عاشقانه ! از نوعی که  مخاطب با روحیات رمانتیک ، آن را می پسندد و به همان علت مورد علاقه ی بینندگان ایرانی قرار می گیرد که سینمای هند!

قصه ی سریال کاملا عاطفی است! و می شود به حد خوبی گفت که از روی فیلمنامه های هندی کپی برداری شده است! و اگر بخواهیم خیلی دست بالا نگاه کنیم ، بخش هایی از قصه و کاراکتر ها را از داستان بینوایان ویکتور هوگو کش رفته است!

با کمی تسامح می شود گفت:

شخصیت باران به کوزت شبیه است! 

شکیب و زنش خانواده ی تناردیه!

دایی طاها ژان والژانی که به شدت استحکام شخصیتش کمرنگ شده ! 

نادر و زنش که نماد عقده های سرکوفته ناشی از تحقیر طبقاتی از طرف دایی طاهایشان هستند! 

و کیانوش که مبنای عملکردش در سریال بازهم براساس عقده های ناشی از فقر است.

عقده هایی که بر مبنای روانشناسی فروید شکل گرفته اند.

و  فرید که فرشته ی نجات ، باز کننده گره ها، شخصیت تماما سفید داستان های رمانتیک ، و نقض کننده ی پدر و مادرش است!

شخصیت مرضیه نیز با لحن  نچسب دیالوگ هایش که سعی کرده خیلی! تاثیرگزار باشد به دل نمی نشیند!


اما ای کاش که همین تقلید نیز هنرمندانه تر انجام میشد.

متاسفانه شخصیت پردازی ها  بیشتر از حد انتظار سطحی است. و تا میخواهیم تلاش کنیم به درون روح انها وارد شویم و باورشان کنیم ، با دیالوگ هایی که بیشتر شبیه نثر مسجع هستند و اصلا با بازیگر متناسب نیستند حالمان گرفته می شود!

علاوه بر این داستان نیز به کندی پیش میرود  به شکلی که نمی شود گفت آوای باران یک سریال حادثه محور است یا یک درام روانشناسانه که قصد تحلیل شخصیت هایش را دارد....


علیرغم میل باطنی مان کم کم باورمان می شود که آوای باران چقدر خاطرات مارا از سینمای بالیوود زنده می کند! فیلم هندی ای که قسمت های منشوری رقص و آوازش قلم گرفته شده است. و هدفی جز دستمال به دست کردن مخاطب برای پاک کردن اشک هایش ندارد!


اما اگر بخواهیم با نگاهی جامعه شناسانه تر به داستان نگاه کنیم، آوای باران در تحلیل زندگی طبقاتی و واقعیت های قشرهای خاصی از مردم موفق عمل نکرده است. بازهم به دلیل همان سطحی نگری و عدم پرداخت دقیق به موضوع. 

علاوه بر اینکه پاکدستی  بیش از حد و خلاف های دوست داشتنی! جماعت بی خانمان و بی نوا،  و چرک و کثیفی بازهم اغراق امیز جماعت ثروتمند، ما را به یاد کلیشه ی روسپی مقدس میاندازد! اما این بار "گدای مقدس!" 

جوری که در نهایت مخاطب فکر می کند که لزوما فقرا به هر نحوی باید حقشان را از حلقوم همه ی پولدارهای کثیف بیرون بکشند!

و  بدتر از همه اینکه دست اندرکاران به ما قول پایان بندی غافل گیر کننده ای را داده اند که همه ی "آدم بد ها" به عقوبت عملشان می رسند! 

این در حالی است که سریال 40 قسمت است و تا قسمت 37 ام به همین سیاق پیش رفته است!

ما را بیشتر یاد فیلمهایی میاندازد که به خاطر گرفتن مجوز و تشویق شدن توسط مدیران ظاهر بین و خودشیفته ی دولتی ، به خاطر داشتن پیام اخلاقی ، چند دقیقه عقوبت عمل و نصیحت هم تهش اضافه کرده باشند!

فیلمهایی که 90 درصد زمانشان به شیرجه زدن شخصیت ها در گناه و خلاف می گذرد و 10 دقیقه ی پایانش ناگهان همه توبه می کنند و عقوبت می شوند! حالا شما قضاوت کنید که میزان تاثیر گزاری کدام قسمت از فیلم در  "ضمیرناخوداگاه" مخاطبی که با گارد باز فیلم را نگاه می کند ، بیشتر است؟...

در نهایت می توانیم بگوییم ، آوای باران ، بارانی است که ابرهایش از هند آمده اند!




بانوی اردیبهشتی
۰۶ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر