سالی که رفت...
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۵۶ ب.ظ
بسم الله
گاهی دلم برای دوست داشتن تنگ میشود.
دوست داشتن کسی که حتی از فکر کردن به او هم سردرد میگیرم.
گاهی دلم برای آن اسفندهای همیشه شیرین تنگ می شود...
روزهایی که هرگز برنمیگردند...
گاهی دلم برای خنده های از ته دل تنگ می شود.
سالی که گذشت سال پرماجرا و پر مخاطره ای بود...پر از مرگ... و پر از رفتن و پر از ناگواری.
از همان اول تا آخر
اصلا انگار سال ۹۵ را باید از زندگی قیچی کرد و انداختش دور
گرچه که تلخی های سال ۹۵ حالا حالا ها جبران نمیشود.
.
هرچه زودتر برو..
.
ببینید تلخی یا شیرینی زندگی یه چیز جدایی ناپذیر از زندگیه شما هر سالی که بری مردن و تولد و اتفاقات ... هست نمیتونی هیچ کاریش کنی به نظرم زاویه دیدتونو یه مقداری تغییر بدین و یه نصفه استکان هم انرژی مثبت و دید مثبت نوش جان بفرمایید از الان نه سالی رفته نه سالی اومده انقدر انرژی منفی ساطع نکنید
عید تون هم پیشاپیش مبارک باشه و ان شاالله در کنار کسانی که دوستشون دارید حال و هوای دلتون توپ و لبتون خندون و سایه تون در پناه خدا مستدام باشه